در حال بارگذاری ...
سه‌شنبه 25 دی 1403

چند خط از زندگی نامه شهید نادر مهدوی به مناسبت روز خلیج فارس

 

شهید نادر مهدوی در خرداد ماه سال ۴۲ در شهرستان دشتی بوشهر به دنیا آمد، هرچند نام ابتدایی او حسین بسریا بود اما بعدها به نادر مهدوی تغییر یافت .شهید نادر مهدوی ازسال های اولیه تشکیل سپاه پاسداران وارد این نهاد مردمی شد و پس از خدمت در سپاه اهواز و جم به فرماندهی عملیات سپاه خارک منصوب شد. شهید نادر مهدوی پس از طرح اعزام «لبیک یا امام» گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود فرماندهی این گروهان دریایی را برعهده گرفت. شهید مهدوی پس از آن ناوگروه دریایی ذوالفقار وابسته به منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران را راه اندازی کرد و تا زمان شهادت، فرماندهی این ناوگروه را برعهده داشت.
شهید نادر مهدوی فرمانده ناو گروه‌های قرارگاه نوح نبی (ع) سپاه پاسداران بود. در سال ۱۳۶۶، سال آغاز اولین دور از جنگ‌های دریایی میان قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران و ناوگان متجاوز خارجی بود. که این جنگ در ادبیات سیاسی به نام»جنگ اول نفت‌کش‌ها» شناخته می‌شود.
اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید. در پی این حماسه مرحوم حاج سید احمد خمینی به شهید مهدوی می گوید که دل امام را شاد کرد.
در عصر روز پنجشنبه 16 مهر ماه 1366 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت‌زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیرة فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانة باختری آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بی‌سیم در دست «نادر» جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت، شروع به تیراندازی می کنند. سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همة وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچة طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند.]
نادر به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند پس از بیست دقیقه رزم جانانه زنده به چنگال دشمن می‌ افتند. پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیة خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌ نماید. هنگامی که جنازة مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار نیز می ترسید. نادر بر عرشة ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌ های وحشیانة دشمن قرار می‌ گیرد و سینه‌ اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌ شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌ رسد.

بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطان‌نشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.